خوشبختی من پیدا کردن “ تو ” از میان این همه ضمیر بود . . .
نازنین تر ز تو کَس نیست که یادش بکنم / سر و دل عاشق یک ناز نگاهش بکنم
تا زمین هست و زمان هست بگویم ای دوست / تو عزیزی و عزیزان به فدایش بکنم . . .
مثل یک روح در دو پیکریم
تو در پیکره ی خدایی
من در پیکره ی انسانی
عاشقانه میپرستمت
شاید روزی
یک روح در یک پیکر شویم . . .
کف بینی نکن ! دستی که به سویت دراز شده ، طالعش تویی !
تعداد دقیق مژه هایت را میدانم !
تعجب نکن ، مگر زندانی کاری جز شمردن میله های زندانش دارد ؟
مهربانی ات را مرزی نیست !
یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده . . .
در عجبم از کار خدا . . .
تو را آفریده و انتظار یکتا پرستی دارد از من . . . !
لحظه قشنگیه وقتی عشقت کنارت خوابیده . . .
تو می توونی نگاهش کنی و از نفس کشیدنش لذت ببری !
اخمهای تو بالاترین لذت دنیاست . . .
ای بهانه تمام لوس شدن های من . . . !
تو را چون آب دریا دوست دارم / به قدر خواب و رویا دوست دارم
سرکاری ! همه اینها دروغه / تو را من بیش از اینها دوست دارم. . .
عشق نمی تواند من را تو کند !
تو را من کند !
ولی می تواند ما کند . . . !
از دلم پرسیدم عشق را خلاصه کن !
گفت : آغاز کسی باش که پایان تو باشد . . .
برای پروانه شدن پیله ی دستان ِ تو کافی ست من را محکم تر در آغوش بگیر . . .
برای بغل کردن عشقت دنبال دلیل و بهانه نباش . . .
عاشقانه ترین احساس زمانیست که به یک باره درآغوشش بگیری !
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه ، بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی . . .
در قانون عشق . . .
بر خلاف رسم زندگی ؛
قلب ها ربودنی ،
و سارق ستودنیست . . . !!!
نابینای توام ! نزدیک تر بیا !
فقط به خط بریل می توانم که تو را بخوانم
نزدیک تر بیا که معنی زندگی را بدانم !