همیشه سخت ترین سیلی ها را از کسانی می خوریم که روزی گرم ترین نوازش ها را کرده اند
اینجـــــــا برای از تو نوشتن، هوا کـماست/
دنیا برای از تو نوشتن مــــــــــرا کـماست/
اکسیر من! نه اینکــه مرا شعر تازه نیست/
مــن از تو مینویسم و این کیمیا کـماست /
سرشــارم از خیال، ولی این کفاف نیست/
در شعر من حقیقت یک ماجــرا کـم است/
تا این غـــــزل، شبیه غزلهای مـــن شود/
چیـــزی شبیه عطر حضور شما کـم است/
گاهی تو را کنـــــار خود احساس می کنم/
امـــا چقدر دل خوشی خواب ها کـم است /
خون هر آن غزل که نگفتهام به پای توست/
آیا هنوز آمدنت را بها کم است ؟/
وقتی حسین علیه السلام در صحنه است، اگر در صحنه نیستی هر کجا که می خواهی باش!
چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب.........شهید گلستانی
به غضنفر میگن با اشکال جمله بساز. میگه:خواهرتو بیار ببوسم میگن:این که اشکال نداشت
میگه:پس مادرتم بیار
دیر گاهیست که هر روز به تنهایی خود برسر جاده ی هجرت که وداعم دادی,منتظر می مانم ودر
این تنهایی ,به دلم می گم: که تو بر می گردی جانم می سوزد ,از حقیقت آره که تو هرگز
پیشم باز نخواهی آمد در وجودم دیگه ,شوق وامید نیست خندهام می گرید که چرا این همه
سهل باورم شد که تو میگفتی: دوستت دارم با دلی پر غصه, به تمنای محالی که تو بر می
گردی منتظر خواهم ماند واگر جسم مرا , سرخاکی دیدی یادگاری به سر سینه من, بنویس
شانه ات تکیه گاه بی کسیم بود,کنون دیگر خاک