بر سنگ قبرم بنویسید خسته بوداهل زمین نبود، نمازش شکسته بود...بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بودتنها از این نظر که سراپا شکسته بود...بر سنگ قبرم بنویسید پاک و بی گناه بودچشمان او دائما از اشک شسته بود...بر سنگ قبرم بنویسید این درختعمری برای هر تبر و تیشه دسته بود...بر سنگ قبرم بنویسید کل عمر راپشت دری که باز نمی شد نشسته بود...بر سنگ قبرم بنویسید روزهادر انتظار عشقش نشسته بود...
اینجا یه دخترمهربون هست
تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را در این دیده ...........
بر سنگ قبرم بنویسید خسته بود
اهل زمین نبود، نمازش شکسته بود...
بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بود
تنها از این نظر که سراپا شکسته بود...
بر سنگ قبرم بنویسید پاک و بی گناه بود
چشمان او دائما از اشک شسته بود...
بر سنگ قبرم بنویسید این درخت
عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود...
بر سنگ قبرم بنویسید کل عمر را
پشت دری که باز نمی شد نشسته بود...
بر سنگ قبرم بنویسید روزها
در انتظار عشقش نشسته بود...
اینجا یه دخترمهربون هست
تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را در این دیده ...........